حاصل ز تو جز درد دل ریش ندارم قسم از لب نوشین تو جز نیش ندارم یک جان نه که صد جانت فدا باد ولیکن معذور همی دار که زین بیش ندارم هر روز خوهی تا که ستانی دل از من حیلت چه بود چون من درویش ندارم تا در غم تو پای من از جای برفت است هم جان و سر تو که سر خویش ندارم والله که ز هستی خودم یاد نیاید تا آینه روی تو در پیش ندارم سید حسن غزنوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/116356