منم از عشق سرگردان بمانده چو مستی واله و حیران بمانده امید از جان شیرین بر گرفته جدا از صحبت یاران بمانده سر و سامان فدای عشق کرده بدین سان بی سر و سامان بمانده ز همدستی جمعی تنگ‌چشمان چو گنج اندر زمین پنهان بمانده ز ننگ صحبت مشتی گدا طبع به کنجی در چو زر در کان بمانده ز عشق خوبرویان همچو عطار خرد گم کرده سرگردان بمانده عطار نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۲۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/11685