ز جهان گردی ما دیدن یاریست غرض زین همه سیر درین دشت شکاریست غرض در سر از پرورش دیده بصد خون جگر نظری بر گل رخسار نگاریست غرض مکن ای دیده روان سوی درش سیل سرشک گر ترا از ره آن سرو غباریست غرض نه گل و لاله و سروست مرادم زین باغ گلرخی سرو قدی لاله عذاریست غرض نیست بیهوده گر اندوخته ام گوهر اشک بهر تشریف تو ترتیب نثاریست غرض چاک در سینه گر انداخته نیست ز درد بهر اندیشه غم راهگذاریست غرض همه دم کار فضولیست چو نی ناله و زار مگر از بودن او ناله زاریست غرض فضولی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۲۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/116932