درد دل ما را ز ره لطف دوا کن لطفی بنما چاره درد دل ما کن عمریست که مشتاق لقاییم خدا را زین بیش مشو پرده نشین عرض لقا کن از پای در افتادم و از سر بگذشتم از بهر خدا فکر من بی سر و پا کن آزردن دلها اثر نیک ندارد تا چند جفا پیشه کنی ترک جفا کن محرومی عشاق روا نیست ز وصلت بی رحم مشو حاجت عشاق روا کن ای دل مزن از سلسله زلف بتان دم بشنو سخن من حذر از دام بلا کن عاشق روشی دارد و معشوق طریقی گر یار جفا کرد فضولی تو وفا کن فضولی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۳۴۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/117050