ای صفات تو عین موجودات ذات پاک تو مظهر ذرات عین هر نیستی ز هستی تو در همه نفی گشته است اثبات در جمیع فنا تویی باقی از حیات تو بوده جمله ممات روز و شب از برات می میرم کی نویسی به گنج وصل برات؟ در خرابات عاشقان سرمست غسل کردم به می ز بهر صلوة بر سر خود بروت می مالم ریش خود چیست تا برم ز برات قدر خود را چو من بدانستم گشتم ایمن ز صوم و قدر و برات پیش من چونکه دیر و کعبه یکی است عز عزی برفت و لات و منات فارغم از بهشت و از دوزخ ایمنم از هراس قید و نجات هر توجه که می کنم، وجهت می نماید به هر حدود و جهات ننگم امروز آید از نامم عار دارم ز نام و ننگ و صفات از تو شد حاصلی نسیمی را ورنه دارد عدم سکون و ثبات نسیمی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/117313