خلاف خوی رضا، یار ما گرفت و گذاشت نقیض و عکس وفا و جفا گرفت و گذاشت ز مهر و کین چو به نقصان نمی رسید کمال طریق بغض و محبت رها گرفت و گذاشت ز فرقت رخ و زلفش دل چو آینه ام غبار ظلمت و فیض ضیا گرفت و گذاشت ز روی ناز و تکبر نگار دلبندم رسوم عشوه و ناز و وفا گرفت و گذاشت هوای مهر رخش تا به سوی مه ره یافت مزاج آتش و طبع هوا گرفت و گذاشت دل شکسته ز دست تطاول زلفت هزار بار عنان صبا گرفت و گذاشت دوای درد محبت ز یار چون درد است دلم وظیفه درد و دوا گرفت و گذاشت دلی که زهد رها کرد و بوی عشق خرید نسیم صدق و شمیم ریا گرفت و گذاشت ز خانه گرچه نسیمی مقیم میکده شد ره صواب و طریق خطا گرفت و گذاشت نسیمی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/117354