لوح محفوظ است رویش زلف و خال و خط کلام با تو گفتم معنی علم لدنی والسلام قبله جان روی او دان در دو عالم تا ابد گر به رب کعبه ایمان داری و بیت الحرام گرد رخسار و دو زلف عنبرین می کن طواف تا شوی حاجی و گردی در مسلمانی تمام مظهر ذات خدا دان آن رخ چون ماه را گر ز ابراری که جای اهل فضل است این مقام جنت و غلمان و حور و کوثر و ماء معین در رخ و زلفش ببین چون نور دیده در ظلام قامت و زلف و دهانش چون الف لام است و میم گر نداری صدق «والله العزیز ذوانتقام » گر هوس داری نمازی کان بود مقبول حق ابرویش محراب ساز و چشم مستش را امام معنی توریت و فرقان شرح انجیل و زبور از خطش برخوان که هست آن در عدد بی میم و لام چشم جان بگشا و در مرآت رویش کن نظر تا ببینی رؤیة الحوراء فی وجه الحسام ای ز رویت آفتاب و ماه را نور و ضیا وی ز حسنت حور و غلمان لطف و خوبی کرده وام صورت نور تجلی روی چون ماهت نمود همچو مصباح زجاج و باده روشن ز جام قاصرات الطرف لم یطمث بیان حسن توست آن که «حورا» گفت و «مقصورات »، ایزد، «فی الخیام » هر که را حبل المتین زلف سمن سای تو نیست همچو کافر در ضلالت می پزد سودای خام ای «سواد الوجه فی الدارین » خال و خط تو داده کار هردو عالم را به زیبایی نظام تا به فضل حق نسیمی بنده عشق تو شد چرخ و ماه و زهره و خورشید هستندش غلام نسیمی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/117472