ماییم ز عالم معالی رندی دو سه اندرین حوالی در عشق دلی و نیم جانی بر داده به باد لاابالی بگذشته ز هستی و گرفته چون صوفی ابن‌وقت حالی در صفهٔ عاشقان حضرت از برهنگی فکنده قالی پس یافته برترین مقامی احسنت زهی مقام عالی ما را چه مرقع و چه اطلس چه نیک کنی چه بد سگالی ای زاهد کهنه درد نقد است برخیز که گوشه‌ای است خالی تا نالهٔ عاشقان نیوشی بر خلق ز زهد چند نالی آن می که تو می‌خوری حرام است ما می نخوریم جز حلالی ما بر سر آتشیم پیوست مستغرق بحر لایزالی ما بی خوابیم و چون بود خواب در حضرت قرب ذوالجلالی چون خواب کند کسی که او را از ریگ روان بود نهالی عطار برو که دست بردی از جملهٔ عالم معالی عطار نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۹۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/11748