از آندمی که پدیدار گشت هوش نخست پی نماز کمر بست پیش یزدان چست چو سرور است شد و چون بنفشه سر در پیش چو غنچه دوخت لب از گفتگوی و چون گل رست سپس بگفته یزدان شد از سپهر بخاک نشست در سر دانا و مغز او را شست ز کردگار رسیدش بگوش جان فر تاب که پیشوای جهانی و گفته گفته تست کجا که باشی کفشیر هر شکسته کنی کجا که نیستی آنجا شکسته است درست بگیر پورا دامان هوش و دست خرد مگیر گفت مرا یاوه و گزافه و سست خرد رهی است کز او هر که هرچه جوید یافت خرد رهیست کزان هرکه هرچه خواهد جست ادیب الممالک : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۰ - در ستایش دانش بپارسی سره گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/117900