امجدی در رشوه خوردن اهل جد شد همزه اش را در دلش کردم مجد شد باد رحمت دائما بر اعتقادش زانکه او قلبا برحمت معتقد شد اشتها موجود و استعداد فاقد پارتی بازی درآمد مستعد شد معتمد بداعتماد خلق بر وی خورد مال جملگی را معتمد شد مجتهد هم مفتی و هم مفت خور بد در زمان پول دادن مجتهد شد مستبد در ابتدا بدمست بوده مقعدش وارون کردم مستبد شد ادیب الممالک : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۸ - در نکوهش رشوه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/117918