چو مجلس وکلا را ملک مؤسس شد ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد عنایت شه و بخشایش ولیعهدش دل رمیده ما را انیس و مونس شد ز فخر طعنه بمینو زند بهارستان که طاق ابروی یار منش مهندس شد درین چمن قد رعنای سرو و چهره گل فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد اساس دولت مشروطه کرد معجزه که علم بیخبر افتاد و عقل بیحس شد پس اینکرامت مجلس که عامی اندر صف بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد بروزنامه «مجلس » دبیر گشته «ادیب » گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد ترنج زر، شده، گوی مسین ملت از آنک قبول دولتیان کیمیای این مس شد بشوی دامن و در «مجلس » اندرا ای شیخ که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد کسی که ساغر رحمت ز دست داد گرفت به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد ز بانک ملت امیری متاز در پی گنج چرا که حافظ از اینراه رفت و مفلس شد ادیب الممالک : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۸ - تضمین غزل خواجه شیراز گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/117928