گه به کرشمه دلم ز بر بربایی گه ز تنم جان به یک نظر بربایی ننگ نیاید تو را که هیچ کسی را گه دل و گه جان مختصر بربایی چون تتق از آفتاب چهره کنی دور عقل براندازی و بصر بربایی چون سر زلف تو سرکشی کند آغاز از سر مویی هزار سر بربایی از سر کین زان سنان غمزه کنی تیز تا به سنانی ز مه قمر بربایی قصد کنی چون در آینه نگری تو کز لب خود زاینه شکر بربایی بر طرفی می‌روی ز من که من مست طرف ندارم که از کمر بربایی در رخ من ننگری به دیدهٔ رحمت بلکه بدان بنگری که زر بربایی گر بربایی هزار دل تو به روزی سیر نگردی تو و دگر بربایی چون نشکیبی ز دلربایی عشاق جهد بر آن کن که بیشتر بربایی تا به ابد ای فرید تو بنمیری از لب او یک شکر اگر بربایی عطار نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۴۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/11796