از غمت روز و شب به تنهایی مونس عاشقان سودایی عاشقان را ز بیخ و بن برکند آتش عشقت از توانایی عشق با نام و ننگ ناید راست ندهد عشق دست رعنایی عشق را سر برهنه باید کرد بر سر چارسوی رسوایی بس که خفتند عاشقان در خون تا تو از رخ نقاب بگشایی تا ز ما ذره‌ای همی ماند تو ز غیرت جمال ننمایی در حجابیم ما ز هستی خویش ما نهانیم و تو هویدایی هستی ما به پیش هستی تو ذره‌ای هستی است هر جایی هستی ما و هستی تو دویی است راست ناید دویی و یکتایی نیست عطار را درین تک و پوی هیچ راهی به جز شکیبایی عطار نیشابوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۴۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/11800