بیچاره آدمی که گرفتار عقل شد خوش آن کسی که کره خر آمد الاغ رفت ای باغبان منال ز رنج دی و خزان بنشین بجای و فاتحه برخوان که باغ رفت ای پاسبان مخسب که در غارت سرای دزد دغل به خانه تو با چراغ رفت ای دهخدا عراق و ری و طوس هم نماند چو بانه رفت و سقز و ساوجبلاغ رفت یاران حذر کنید که در بوستان عدل امروز جوقه جوقه بسی بوم و زاغ رفت ادیب الممالک : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۳۴ - در سال اول مشروطه سروده است گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118075