ایا خجسته دبیری که کلک مشکینت سواد مقله بن مقله گشت در توقیع رهین طبع بلیغت فرزدق است و جریر غلام کلک رشیقت حریری است و بدیع رفیعتر ز تو در روزگار نشناسم که هم برتبه رفیعی و هم بنام رفیع مرا که گوش ز گفتار ناکسان کر بود شده است درگه اصغای گفته تو سمیع خلیل احمد ای کاش زنده بود امروز ز فکرت تو بیاموخت صنعت تقطیع تو را عروضی و شاعر همی توان گفتن نه آن کسی که نداند مدید را ز سریع نسیم خوی تو در مرغزار فضل و هنر همان کند که به بستان نسیم فصل ربیع ازین سپس به بهشتت همی کنم تعبیر که هم بطبع لطیفی و هم به قلب وسیع ایا سپهر فصاحت ایا جهان کمال که علم و فضل و هنر خاصه تو شد به جمیع بدین دو بیت برای بروز مهر درون بر آمدم به مقام جسارت و تصدیع چو بالبداهه سرودم روا مدار که خصم ز عیب جوئی بر شعر من کند تقریع به بنده وعده الماس کرده بودی و کرد تسامح تو به کامم شراب سم نقیع روا مدار که من بنده در جهان گردم شهید غصه الماس چون شهید بقیع ادیب الممالک : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۱۱۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118154