گفت با جفت خویش شیخ حسن کای پری پیکر لطیف اندام تا که در مستراح عبدعظیم بودم ابریق دار خاصه و عام اندران مرتع خصیب مرا قوت یومیه پخته بود مدام چون معاون شدم به صلحیه اوفتاده است کارها ز نظام شد ملوث زیده کاری ها کاسه روز ما چو دیزی شام معده ام خام گشته چون طبعم بسکه مخلوط گشته پخته و خام جفت شیرین شمایلش گفتا غم مخور ای گزیده ایام که ز بس در مقام صلحیه بهم آمیختی حلال و حرام کودکان حرام لقمه بسی زاید از ما دو تن نمک بحرام عنقریبا کزین سرا گردد جلوه گر صد هزار شیخ و امام همه صلحیه های عالم را پر کنیم از حرامزاده تمام ادیب الممالک : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۱۲۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118162