تا سپهدار به شطرنج هنر چیره بر دشمن خونخوار شده ماحی سیرت ناهنجاران حامی زمره احرار شده چتر استبداد از صرصر داد پست و وارون و نگونسار شده با عدالت همه جا بود رفیق با خرد در همه جا یار شده شهر ری از قدمش خرم و شاد خوشتر از خلخ و فرخار شده شه محمدعلی از هیبت او خوار و شرمنده ز کردار شده شبش از برق چو روز روشن روزش از دود شب تار شده آخرالامر ز دیهیم و سریر گشته مستعفی و بیزار شده جستم از طبع امیری تاریخ گفت «شه مات سپهدار شده » ادیب الممالک : دیوان اشعار : مقطعات : شمارهٔ ۱۶۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118202