گفت تیمور که این ملک شود برهم و درهم نو شود واقعه فاجعه قتل محرم لشکر صبر گریزد که چنین خواسته ایزد ملک ری جمله به یغما رود و کس نستیزد نعره توپ وتفنگ از در و دیوار خروشد بگریزد سر لشگر نتواند که بکوشد غارت و قتل در آن ناحیه تا چند بماند شاه ایران به کمند افتد و در بند بماند پادشاهی است که شاهی نکند سالی و ماهی هر گدائی شده در دوره او صدری و شاهی ده نشینان جهان در طلب ملک جهانند در پی تخت کیانند و ندانی که کیانند رستخیزی است در آن روز بهر شهر و زمینی هر کسی در پی تختی و کلاهی و نگینی شاه از تخت فرود آید و دستور ز کرسی ظلم چندانکه ببینی و ندانی ز که پرسی هر زمان ناله آید ز دل سرور و سردار شهرها یکسره ویرانه و سرها همه بر دار سر و سردار گرفتار عذابند در ایران شهر پاتخت ملک ناصردین شه شده ویران ناصحا منع مکن از من و تیمور که مستیم در شیون بگشودیم و لب از زمزمه بستیم ادیب الممالک : دیوان اشعار : منظومه‌ها : در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر : شمارهٔ ۵ - ترجمه اشعار تیمور گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118551