یکی دختری داشت در کار مرگ وزین زندگی مانده بی ساز و برگ پریشیده گسیویش از انقلاب ز گلبرگ رخساره اش رفته آب ز بی دانشی مادر مهربان بکف شانه و غازه بهر جوان گهی تاب می دادش از شانه موی گهی سرخ می کردش از غازه روی یکی گفتش ای زال انده نصیب مکن خسته را بی دوا و طبیب یکی چاره کن رفتنش را به گور و گرنه چه از سرمه با چشم کور ادیب الممالک : دیوان اشعار : منظومه‌ها : در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر : شمارهٔ ۲۲ - تمثیل گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118568