جان ز من خواسته جانان چکنم؟! چکنم گر ندهم جان چکنم؟! منع دل میکنم از عشق، ولی چون دلم نیست بفرمان چکنم؟! پیرم و، عشق جوانی دستم برندارد ز گریبان، چکنم؟! باورم نامد ازو عهد، ولی خورد سوگند به قرآن چکنم؟! جان برآمد ز تن و برناید؛ دل از آن چاه زنخدان چکنم؟! وعده ی قتل بمن داده، اگر شود از وعده پشیمان چکنم؟! طشت رسواییم از بام افتاد عاشقم آذر پنهان چکنم؟! آذر بیگدلی : دیوان اشعار : قصاید : شمارهٔ ۲۱ - غزل گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118643