هر گل که دمیده از گل ما خونی است چکیده از دل ما ما کشته ی کشته ی تو از رشک مقتول تو گشت قاتل ما بر شکوه و جور داده عادت ما را دل تو، تو را دل ما تا کی نگری به جانب غیر؟! غافل زنگاه غافل ما! ای وای به غرقه ای در این بحر کافتد گذرش به ساحل ما از کوی وفا برون نیاییم دامن گیر است منزل ما مجنون توایم و خواهد افتاد؛ لیلی ز قفای محمل ما ما را، از درد دوستی کشت شد دشمن جان ما دل ما مایل دل ما به کس، نه جز تو گر نیست دل تو مایل ما مشکل شده کار آذر از عشق مشکل تر از اوست مشکل ما آذر بیگدلی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118661