ز خود روم، چو پرو بال هستیم باز است
که تنگنای دو عالم چه جای پرواز است؟!
به انتظار تو خود کرده ام، چنان که ز راه
رسیده ای و همان چشم حسرتم باز است
به کوی او همه شب تا به روز می نالم
فغان که یار نمی پرسد این چه آواز است؟!
من و شکایت جور تو بی وفا، هیهات
ولی چه چاره کنم؟! آب دیده غماز است!
آذر بیگدلی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/118672