با پسته ی خندانت، شکر بچکار آید؟! با لوء لوء دندانت، گوهر بچکار آید؟! با قامت دلجویت، از سرو چه برخیزد؟! با نکهت گیسویت، عنبر بچکار آید؟! از وعده ی کوثر داد، زاهد ز میم توبه غافل که چو می باشد، کوثر بچکار آید؟! ما را بقیامت کار، افتاده پی دیدار؛ گر یار نبیند یار، محشر بچکار آید؟! گفتیم: سکون ورزیم، افزود چو شوق، اما چون غرقه شود کشتی، لنگر بچکار آید؟! آذر بیگدلی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118750