ای ساربان خدا را، آهسته رو بمنزل کز هر طرف اسیری مانه است پای در گل جمعی ز وصل سوزند، خلقی ز هجر میزند؛ ای وای اگر زمانی، بیرون روی ز محفل با آن لب شکر ریز، با آن نهال نوخیز؛ تا رفته ای ز گلشن، ای نازنین شمایل هر غنچه ز اشتیاقت، چشمی است مانده در ره هر سرو از فراقت، پایی است رفته در گل خواهد گر آن ستمگر، جان و دلی ز آذر هم دست شوید از جان هم چشم پوشد از دل! آذر بیگدلی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118768