غم نیست دلا در دی، گر توبه ز می کردی بشکن، چو بهار آمد، هر توبه که دی کردی گفتی: کنمت رحمی، کردی چو زغم کشتی! ای سست وفا دیدی، کی گفتی و کی کردی؟! نه کرد و نه خواهد کرد، آتش به نی ای مطرب؛ کاری که تو با جانم، از ناله ی نی کردی تا دل ز غمت دم زد، کشتیش؛ کنون بنگر جرمی که ز وی دیدی، ظلمی که به وی کردی! تا کی به جهان جویی، افزونی عمر آذر خود گوی چه افزودت، این عمر که طی کردی؟! آذر بیگدلی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118835