از جفا، اهل وفا را به زبان آوردی دل به جان، جان به لب و لب به فغان آوردی خون خود میطلبند از تو جهانی، آری رسم بیداد تو اول به جهان آوردی! برده عشقت ز جوانان دل و از پیران عقل چه بلاها، به سر پیر و جوان آوردی؟! خون شوی خون، که ز ناسازی جانان چندان گفتی ای دل، که مرا نیز به جان آوردی! رفته بود آذر از اندیشه ی بیداد بتان به کناری و تو بازش به میان آوردی آذر بیگدلی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۸۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118836