تو را که گفت : رخ از دوستان بگردانی؟!
ز دوستان، رخ چون بوستان بگردانی؟!
به گلبنی که کند نوحه زاغی ای بلبل
جز این چه چاره، کزو آشیان بگردانی؟!
چو تازی از پی صیدم سمند ناز مباد
زنی به تیغم و از من عنان بگردانی
زمام ناقه ی یار از کفت نیفتد اگر
بگرد محملم ای ساربان بگردانی
به پیری، از ستمش آه اگر کشم یا رب
گزند آه مرا، ز آن جوان بگردانی
چو رو به قبله کنند اهل قبله ای همدم
مباد رویم از آن آستان بگردانی
رفیق برهمن و شیخ اگر شوی آذر
ز دیر و کعبه ی دل این و آن بگردانی
آذر بیگدلی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۹۸
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/118850