صاحبا! ای ز دیدن رویت یافته چشم اهل بینش نور چندی از دوری تو بینایی کم شد از چشم من، ز چشم تو دور خواستم از تو گر یکی عینک نه طمع بود، بود این منظور کآییم تا همیشه پیش نظر دور افتم گرت ز بزم حضور کردی از عین مردمی نظری که نخواهد شد از نظر مستور عینکی سوی من فرستادی عینکی صاف، صافتر ز بلور حبذا عینکی که نورش کرد عینک مهر و ماه را بینور مرحبا ز آن دو چشمه ی روشن که از او آب خورده نرگس حور جا چو دادم بدیده اش، جوشید چشمه ی نور ازین دو چشمه ی شور بعد از این هر طرف نظاره کنم یکنظر نیستی ز چشمم دور تا بود چشم مهر و مه روشن روز نورانی و شب دیجور دوستت را دو چشم روشن باد دشمنت را دو دیده بادا کور آذر بیگدلی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۲۱ - و له قطعه عینک گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/118881