بر من همه خواری از دل آمد کز وی هوس تو حاصل آمد با بار غمت دل ضعیفم افتاده و پای در گل آمد وین نیست عجب که بار عشقت بر کوه و بحار مشکل آمد بر که رغم غمت کشیدند از درد تو در زلازل آمد دریا بشنید نام عشقت موجی زد و با سلاسل آمد سر جمله عشق تو بدیدم افلاک و زمینش داخل آمد با دل کردم حساب غمهات وجه همه عمره فاضل آمد در دور جمال تو ز عالم هر طفل که زاد بی دل آمد کآنشب که ترا بزاد مادر از فتنه زمانه حاصل آمد مجد همگر : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/120496