ساقیا دانی که مخموریم در ده جام را ساعتی آرام ده این عمر بی آرام را میر مجلس چون تو باشی با جماعت در نگر خام در ده پخته را و پخته در ده خام را قالب فرزند آدم آز را منزل شدست انده پیشی و بیشی تیره کرد ایام را نه بهشت از ما تهی گردد نه دوزخ پر شود ساقیا در ده شراب ارغوانی فام را قیل و قال بایزید و شبلی و کرخی چه سود کار کار خویش دان اندر نورد این نام را تا زمانی ما برون از خاک آدم دم زنیم ننگ و نامی نیست بر ما هیچ خاص و عام را سنایی غزنوی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/12118