ای ز عشقت روح را آزارها بر در تو عشق را بازارها ای ز شکر منت دیدار تو دیده بر گردن دل بارها فتنه را در عالم آشوب و شور با سر زلفین تو اسرارها عاشقان در خدمت زلف تواند از کمر بر ساخته زنارها نیستم با درد عشقت لحظه‌ای خالی از غمها و از تیمارها بر امید روی چون گلبرگ تو می‌نهم جان را و دل را خارها تا سنایی بر حدیث چرب تست غره چون کفتار بر گفتارها دارد از باد هوس آبی بروی با خیال خاک کویت کارها سنایی غزنوی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/12124