آن که با من همنشین در عشق جانان من است
کیست غیر از دل که آن هم دشمن جان من است
نیست با کم از سیه بختی که داغ عشق او
روز و شب مهر منیر و ماه تابان من است
گشته روزم تیره زان زلف و گواه دعویم
خاطر آشفته و حال پریشان من است
بندی عشقم چه می خوانی ز زندانم به باغ
کنج زندان باغ و طرف باغ زندان من است
تا درین گلزار خاری هست از جورش چو گل
چاک مشتاق از گریبان تا به دامان من است
مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۶
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/121460