از صحن کعبه ساحت میخانه خوشتر است از دور سجه ی گردش پیمانه خوش تر است یارب چه حکمت است که بیگانه خوی من با آشنا خوشست و به بیگانه خوش تر است از سینه‌ام رود به کجا دل که جغد را از طرف باغ گوشه ی ویرانه خوش تر است ما می‌کشان ز خوشه ی انگور دانه‌ای در کیش ما ز سبحه ی صددانه خوش تر است زان بر جنون زدم که به کوی پریوشان عاشق خوشست و عاشق دیوانه خوش تر است در گوشه ی دل از حرم و دیر فارغیم ماراست خانه‌ای که ز هر خانه خوشتر است در مزرعی که قسمت برق است حاصلش در زیر خاک سوزد اگر دانه خوشتر است پیوند جان ز خلق گسستم برای او کز هر که هست صحبت جانانه خوشتر است بعد از وفات یا مکش از خاک من که شمع قائم مقام تربت پروانه خوشتر است غیر از حدیث عشق تو مشتاق نشنود کافسانه غمت ز هر افسانه خوشتر است مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/121463