ز ناز هرگزت از من اگر سئوالی نیست بدین خوشم که بدل از منت ملالی نیست اگر بخاک نیفتم ز آشیان چکنم مراکه قوت پرواز هست و بالی نیست مجو نشاط طبیعت ز محفلی کانجا میانه دو نگه گفتگوی حالی نیست کی آن ز حال سیه‌بخت عشق آگاه است که تیره‌روز ز سودای خط و خالی نیست مجو ز بلبل دستان سرای عشق نوا در آن ریاض که مرغ ضعیف نالی نیست چه داند آنچه به پیرانه سرکشم از عشق کسیکه شیفته طفل خوردسالی نیست زند بخرمن هستی گر آتشم چه عجب مزاج سرکش او را که اعتدالی نیست ز وصل یار وگر فال میزنی مشتاق بگوبگو که ازین به خجسته فالی نیست مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/121487