بپایت دوش می‌افتاد گاهی راست گاهی کج مگر زلف تو بود از باد گاهی راست گاهی کج چمداز آهم آن سروسهی بالا که میگیرد بتحریک صبا شمشاد گاهی راست گاهی کج نباشد ز آتش آهش عجب در کندن خارا که گردد تیشه فرهاد گاهی راست گاهی کج اگر باشد وقوف از نیک و بد معمار گردون را گذارد پس چرا بنیاد گاهی راست و گاهی کج چمد مشتاق آن شاخ گل و از شوق او هر دم برآید از لبم فریاد گاهی راست گاهی کج مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/121501