بهر کام غیر آن شیرین سخن میپرورد از سخن شهدی که در کنج دهن میپرورد بهر آغوش رقیب آن سیم تن میپرورد سیم خامی کاندرون پیرهن میپرورد ریزد از هم آشیانها را چمن پرا چرا گر چمن را بهر مرغان چمن میپرورد گر فلک تاری ز گیسویت برد کی بعد از این ناله را در ناف آهوی ختن میپرورد کرده عشقم عندلیب گلشنی کز لطف و کین گل برای غیر و خار از بهر من میپرورد برنخیزد بلبلی مشتاق ازین بستان‌سرا تا فلک میپرورد زاغ و زغن میپرورد مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/121510