ای ساقی می بیار پیوست کان یار عزیز توبه بشکست برخاست ز جای زهد و دعوی در میکده با نگار بنشست بنهاد ز سر ریا و طامات از صومعه ناگهان برون جست بگشاد ز پای بند تکلیف زنار مغانه بر میان بست می خورد و مرا بگفت می خور تا بتوانی مباش جز مست اندر ره نیستی همی رو آتش در زن بهر چه زی هست سنایی غزنوی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/12157