جز آنکه کرد ز عشقت خراب خانه خویش کدام مرغ ز هم ریخت آشیانه خویش سزد چو لیلی و مجنون من و تو گر نازیم ز حسن و عشق بعهد خود و زمانه خویش به بحر عشق منم آن صدف که نیست مرا بجز کف تهی از گوهر یگانه خویش بمزرعی که نروید ز بیم برق گیاه کنم برای چه در زیر خاک دانه خویش تو بحر فیضی و مشتاق تشنه لب آبی بر آتشش بزن از لطف بیکرانه خویش مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/121604