سنگین دلت گرفته دلم تنگ در بغل آورده تنگ شیشه من سنگ در بغل بی او بسیر گل دل پرخون مرا ببر خوشتر ز شیشه می گلرنگ در بغل در سینه‌ام بدل ننمودی رخ و گرفت از انتظار آینه‌ام زنگ در بغل از دل ببر خوش آنکه من و او بهم رسیم من آبگینه در بغل او سنگ در بغل مشتاق کو ز سرو قباپوش او مرا بختی که چون قبال کشمش تنگ در بغل مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۰۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/121609