شه من ترا نشان نه که من گدات جویم همه حیرتم ندانم ز که و کجات جویم چو بگنج‌های عالم تو به دست کس نیایی به کدام برگ یارب من بینوات جویم من دور از آستانت طلبم چه زین و آنت ندهد کسی نشانت مگر از خدات جویم نه بدوستی نه دشمن نه به گلشنی نه گلخن زکه‌ات طلب کنم من ز کدام جات جویم بسر شکار خود آ تو شکار پیشه تا کی بشکنج دام هجران من مبتلات جویم بدعا نجات باید طلبیدن از هر آفت تو چه آفتی ندانم که بصد دعات جویم مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۲۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/121629