تعالیالله از این دو طفل توام
که یک جانند گویی در دو قالب
یکی را لالهسان پیمان حسن
بود از باده ی گلگون لباب
یکی از پرتو رخسار تابان
جهان را همچو ماه چهارده شب
یکی بر گردن جان بیدلان را
کمندافکن شده از چین عنغب
یکی تنگ شکر کرده دهان را
ز شیرین خندهای گوشه ی لب
زرشک چهره این مهر درتاب
ز تاب عارض آن ماه در تب
چو گشتند این مه طالع کرینسان
همه کار جهان شد عین مطلب
رقم زد از پی تاریخ مشتاق
شده طالع ز یک مشرق دو کوکب
مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : ماده تاریخ : شمارهٔ ۵ - تاریخ دو طفل توام
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/121746