گشته جور محمد نبی خسته جگر که خورند از غم او بنده آزاد افسوس عاقبت غمکده هستی او را چون سیل آب شمشیر فنا کند ز بنیاد افسوس از تسیم ستم و صرصر بیداد سپهر خرمن هستی او شد همه بر باد افسوس از جفائی که بر او رفت برآمد هر سو از زن و مرد از آن شدت بیداد افسوس خواست از خاطر غمگین و دل شاد دریغ بر فلک رفت ز ویرانه و آباد افسوس کشته چون گشت برآمد ز غمش یاران را از دل خسته و از خاطر ناشاد افسوس کلک مشتاق رقم کرد پی تاریخش از محمدنبی آن گشته بیداد افسوس مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : ماده تاریخ : شمارهٔ ۲۶ - تاریخ قتل محمدنبی گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/121767