سیدمحمد آنکه فلک از وفات او پنهان دریغ میخورد و آشکار حیف زین گلستان نچیده گلی شد برون دریغ زین بوستان نخورده بری بست بار حیف نخلش ز پا فتاد ز جور سپهر آه سروش نگون شد از ستم روزگار حیف غافل ز رشته در سادات بر زمین افتاده گم شد آن گهر ابدار حیف القصه از جفای فلک چون بباد رفت آن گل که بود چندیش از ساخسار حیف مشتاق گفت از پی تاریخ رحلتش زان کوکب سپهر سیادت هزار حیف مشتاق اصفهانی : دیوان اشعار : ماده تاریخ : شمارهٔ ۲۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/121768