گهی با خداوند خو راز راند گهی نیز قرآن به آواز خواند چو شد صوت قرآن آن شه بلند سی و دو سرافراز پیروزمند زلشگرگه دیو ناپاک هوش بدان صوت دلکش نهادند گوش تو گفتی که از عرش برزد ندا بدان پاکزادان جهانبان خدا غریوان همه سوی را ه آمدند به نزدیک خرگاه شاه آمدند ابوالفضل نام آور ارجمند به گوش آمدش بانگ سم سمند برفت و بدید و بگفتا: که اید؟ دراین پهن هامون برای چه اید؟ بگفتند: کای داور سرفراز به دیدار شاه است مارا نیاز که تا در رهش جانسپاری کنیم خدا را در این کار یاری کنیم ازآنرو کز این لشگر نابکار ندیدیم جز رامش و رود کار ولی از سپاه شه دین به گوش نیاید به جز صوت قرآن خروش از آن مان درست آمد ای نامجوی که حق با حسین است و یاران اوی بمانید گفتا درین جایگاه که گویم پیام شما را به شاه برفت و به شه گفت و فرمود شاه بگو تا درآیند در پیشگاه که بامن مرا این فرقه ی حق پرست ببستند پیمان به روز الست ولیکن پیاده بدین سو همه خرامند آهسته بین همهمه کنند آن دلیران با داد و برد برون از تن خویش ساز نبرد که ترسم حریمم هراسان شوند ز خواب اندر آیند و ترسان شوند سپهبد پیام شه راستین چو گفتا بدان نامداران دین پیاده روان سوی شاه آمدند همه با لبی عذرخواه آمدند پذیرفتشان شاه یزدانشناس بدان کارشان خواند لختی سپاس همه باز ماندند درآن سپاه که تا جان نمودند قربان شاه الهامی کرمانشاهی : شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) : خیابان اول : بخش ۱۲۳ - آمدن سی و دو سوار از لشگر مخالف در شب عاشورا به یاری امام(ع) گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/122154