نیامد چو دیگر کسی رزمجوی شهنشه به قلب سپه کرد روی دگر باره شور قیامت بخاست غو الحذر از سپه گشت راست بدیشان زهر جوهر ذوالفقار عیان شد یکی دوزخی شعله بار سر و خود مردان پرخاشجوی به زیر سم باره غلطان چو گوی ز بس ریخت بر روی هم کشته ها زمین گشت از کشته ها پشته ها چنان گرد بگرفت روی هوا که کردی ره گوش را گم نوا تن جنگیان زیر رخت نبرد بلرزید چون شاخ از باد سرد پدر دل ببرید از مهر پور تن نامداران همی جست گور به هر سو که می کرد آهنگ شاه بجستی سوار از پیاده پناه عمر و برخروشید و گفتا: زنید زهر سو بدو تیغ و خنجر نهید که او یک تن است و شما بی شمار به یکدم برآرید از وی دمار زهر سو به شه گشت پران خدنگ برو جوشنش گشت یاقوت رنگ نکرد ایچ پروا زشمشیر و تیر همی راند برخونشان بادگیر ز نیروی آن شاه یزدان پرست دگر باره آمد بدیشان شکست پراکنده گشتند یکسر به دشت شهنشاه بر جای خود بازگشت بن نیزه را کوفت برچشم خاک برآن تکیه زد با تنی چاک چاک ز پر خدنگ آن شه بی همال تو گفتی عقابی است پر پر وبال چو دوناودان از دو چشم رکاب همی ریخت خونش به روی تراب الهامی کرمانشاهی : شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) : خیابان سوم : بخش ۲۱ - حمله ی دوم پسر شیر کردگار بر آن گروه روبه کردار گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/122285