هزار سال به امید تو توانم بود هر آنگهی که بیایم هنوز باشد زود مرا وصال نباید همان امید خوشست نه هر که رفت رسید و نه هر که کشت درود مرا هوای تو غالب شدست بر یک حال نه از جفای تو کم شد نه از وفا افزود من از تو هیچ ندیدم هنوز خواهم دید ز شیر صورت او دیدم و ز آتش دود همیشه صید تو خواهم بدن که چهرهٔ تو نمودنی بنمود و ربودنی بربود سنایی غزنوی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/12235