می خوارگان که باده ز رطل گران خورند رطل گران ز بهر غم بی کران خورند رطل گران برد ز دل اندیشه گران درخور بود که باده ز رطل گران خورند در باده رنگ عارض معشوق دیده اند رطل گران به قوت و نیروی آن خورند جان است جنس باده و باده است جنس جان از بهر جان و راحت او جنس جان خورند خوشتر ز باده هیچ نعیمی نخورده اند آنها که مال و نعمت ملک جهان خورند ادیب صابر : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/122619