زهی حسن و زهی عشق و زهی نور و زهی نار زهی خط و زهی زلف و زهی مور و زهی مار به نزدیک من از شق زهی شور و زهی شر به درگاه تو از حسن زهی کار و زهی بار به بالا و کمرگاه به زلفین و به مژگان زهی تیر و زهی تار و زهی قیر و زهی قار یکی گلبنی از روح گلت عقل و گلت عشق زهی بیخ و زهی شاخ و زهی برگ و زهی بار بهشت از تو و گردون حواس از تو و ارکان زهی هشت و زهی هفت زهی پنج و زهی چار برین فرق و برین دست برین روی و برین دل زهی خاک و زهی باد زهی آب و زهی نار میان خرد و روح دو زلفین و دو چشمت زهی حل و زهی عقد زهی گیر و زهی دار همه دل سوختگان را از سر زلف و زنخدانت زهی جاه و زهی چاه زهی بند و زهی بار به نزدیک سناییست ز عشق تو و غیرت زهی نام و زهی ننگ زهی فخر و زهی عار سنایی غزنوی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/12263