نظم راوان چو آب روان سینه را به است شعر روان زجان و روان گداخته است نادان چه داند آنکه سخندان به گاه نظم جان را گداخته است و از آن شعر ساخته است در گوش عاشقان سخن و قول شاعران خوشتر ز بانگ بلبل و آواز فاخته است مدخل که حق نظم نداند شناختن مقدار شعر و قدر ثنا کی شناخته است من دانم از طریق هجا کینه آختن رایض دراین طریق بسی کینه آخته است ادیب صابر : دیوان اشعار : ملحقات : قطعات : شمارهٔ ۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/122884