مرا هوای سحرگه پیام آورد نسیم بوی بهشتی از آن دیار آورد دلم به مقدم او پر زلعل و در طبقی به دست مردم چشمم پی نثار آورد غلام فصل بهارم که هر ورق زگلش مرا به تازه پیامی زروی یار آورد کجاست بلبل خوش نغمه گو بیا و ببین که باد صبح نسیمی زنوبهار آورد به صد زبان نتوان گفت شکر این نعمت اگر چه از پس صد ساله انتظار آورد ادیب صابر : دیوان اشعار : ملحقات : قطعات : شمارهٔ ۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/122913